درباره تاخیرم
خوب دوروزه نتونستم بیام و برات بنویسم چون بعد از ظهرا کلاس داشتم و از دو جا هم زنگ زده بودن که برای کارای مالی برم و تو هم پیش بابایی می موندی تا ببینم چی میشه و باید ببرمت مهد یانه پس تا کارام قطعی بشن بابایی تقبل کرد تا جایی که می تونه نگهت داره تا من برگردم خوب منم چون می دیدم تو پیش بابایی هستی با خیال راحت میرفتم البته بابای هم از کاراش میگذشت تا ببینم که چه طور میشه و تو رو نگه می داشت خوب دیروز تقریبا ازصبح رفتم و نزدیکای 4 بعد از ظهر بود که ...